فاطمه طهماسبی

فاطمه طهماسبی

مه
۰۱

زندگی مزه‌ی پاستیل توت‌فرنگی می‌دهد.

قرار است سرور وبلاگم عوض شود یا یک همچین چیزی. نمی‌دانستم که هنوز می‌توانم آنجا بنویسم یا نه،
آوریل
۲۴

راهنمای مردن با گیاهان دارویی

یادم می‌آید هرکس فیلم مادر را می‌دید، می‌گفت فیلم عجیبی است. غمگین؟ نه غمگین نیست! فقط عجیب
2 min read
آوریل
۱۵

با آدم‌ها و برای آدم‌ها

حرف از نوشتن که می‌شود، بیشتر از هر چیزی دوست دارم داستان بنویسم. شخصیت‌های جدید و متفاوت بسازم
1 min read
آوریل
۱۰

جزئیاتِ روز

این دومین روزی است که به طور جدی دارم خودم را ملزم به رعایت برنامه‌ی روزم می‌کنم و
2 min read
آوریل
۰۸

داستان اسباب‌بازی‌ها 4

دیشب در لیست کارهایم نوشتم دیدن داستان اسباب‌بازی‌های 4 و نوشتن در وبلاگ، بعد فکر کردم خب اگر
1 min read
مارس
۳۱

سهم دَر هم هر روز!

امروز صبح که از خواب بیدار شدم، یاد یکی از حرف‌های انگیزشی پیج‌های اینستا افتادم و به خودم
2 min read
مارس
۲۷

صداهایی برای شکفتن

یک پیش‌نویس در پست‌هایم داشتم و قرار بود امشب آن را ادامه دهم. نوشته‌ام کمی رگه‌های
1 min read
مارس
۲۳

کتلت‌های مامان

دایی مثل بیشتر روزهای این چند ماه (یا حداقل روزهایی که من دیدمش)، با بی‌حوصلگی به آشپزخانه رفت و
2 min read
مارس
۲۱

اسم کوچکم رود است

عمه‌ی بابا روی چانه‌اش خالکوبی داشت، از آن‌هایی که نقطه نقطه‌اند و طرح خاصی ندارند. می‌
4 min read
مارس
۱۴

بیا قسمت کنیم دردی که داری.

سلام. بیا فکر کنیم این اولین نامه‌ی عاشقانه‌ای است که برایت می‌نویسم. بیا فکر کنیم که امروز
2 min read