نوشتهها
دسامبر
۱۹
آغوشی به اندازه غم
امشب به بابا خبر دادند که دوستش فوت کرده. سایه مرگ و جشن شب یلدا همزمان به خانهمان
1 min read
دسامبر
۱۸
جعبه کلمهها
گاهی وقتها پیش خودم فکر میکنم کاش شغلم ارتباطی با نوشتن نداشت، شاید اونجوری میتونستم کلمه
مه
۱۸
زندگی ادامه دادن است
گاهی ادامه دادن همان زندگی کردن است. گوشمان را بیخودی با انواع زندگی کردن پر کردهاند، اگر فلان اندازه
1 min read
آوریل
۲۴
از چی میترسی آقا خرسه؟
اوایل شروع کرونا یه گزارش برای روزنامه نوشتم درباره نگرانی مردم از مبتلا شدن به وسواس. اون روزها دغدغه خودم
1 min read
مارس
۲۹
آخی تا قیومت!
ما لرها یه جملهای برای غمها و عزاداریها داریم که نمیدونم برای بقیه مردم هم آشناست
1 min read
مارس
۱۱
درباره امید
فکرش را که میکنم، میبینم بیشتر وقتها آدم امیدواری بودم؛ حتی در روزهای تقریبا تاریک. از آن
1 min read
دسامبر
۱۵
تغییر-منفی ۲۱
چیزی در زندگیام درست نیست. انگار صدای قژقژ لولای در قطع نمیشود و ماهی یک بار روغنکاری
1 min read
نوامبر
۰۲
24!
یک:
دو ماه از ۲۴ سالگیام گذشته است و حالا بیشتر از ۸ هزار و ۸۰۰ روز روی زمین زندگی کردهام.
2 min read
نوامبر
۰۲
قسمتی که یه دوست رو از دست دادیم
۱۷-۱۸ ساله بودم که برای اولین بار فرندز دیدم. برای اولین بار روبهروی ۶ تا آدمی نشستم که فصل به
1 min read
اکتبر
۲۶
سوم آبان ۰۱
این روزها گاهی حس میکنم یک قدمی فروپاشی و افتادنم و گاهی بسیار صبورم و امیدوار،بسیار. با امید
1 min read