شبهای روشن


شبهای روشن برایم روشن و پرنور بود و بوی چای دم کشیدهی موقع گفتگو یا بوی عود وقت خواندن شعر میداد. سکانسهای فیلم پر از کتاب، شعر، گفتگوهای معنادار و تجربههای ناشناخته بود.
شبهای روشن ساخته فرزاد موتمن برداشت آزادی از کتاب داستایوفسکی با همین نام است. برای همهی فیلمهایی که از روی کتاب ساخته شدهاند، پیشنهادم خواندن کتاب و بعد از آن دیدن فیلم است اما شبهای روشن را جوری دیگر و با اصرار بیشتری میگویم که ابتدا کتاب را بخوانید! باید اول کتاب را خوانده باشید تا غرق در شخصیتهای آن شوید که بتوانید از همان ابتدای فیلم با لذت و دلواپسی چندین برابری، داستان زندگی شخصیتهایش را دنبال کنید یا از دیدن جلد کتاب شبهای روشن در فیلم، به وجد بیایید.
فیلمنامه برداشت آزاد از کتاب است و نه اقتباس کامل و این موضوع باعث میشود با اشتیاق دوباره فیلم را هم تماشا کنید و همراه با شخصیتهای فیلم قدم بزنید؛ شخصیتهایی که به لطف سعید عقیقی (فیلمنامهنویس) به زیبایی بومیسازی شدهاند و مطابق سلیقه و فرهنگ ایرانیها درآمدهاند و این موضوع نه تنها به فیلم آسیبی نرسانده که شاید آن را برای ما تماشاییتر هم کرده است.
فیلم را به چه کسانی پیشنهاد میکنم؟ به همهی آنهایی که کتاب شبهای روشن را دوست داشتند و از فیلمهایی که با کتاب و ادبیات گره خوردهاند، لذت میبرند.