1 min read

تغییر-منفی ۲۱

چیزی در زندگی‌ام درست نیست. انگار صدای قژقژ لولای در قطع نمی‌شود و ماهی یک بار روغن‌کاری هم دردی را دوا نمی‌کند. باید هر روز بلند شوم و روی همه سوراخ سنبه‌هایش روغن بریزم، فردا و پس‌فردا و تمام فرداها هم! انگار زندگی‌ام مراقبت هر روزه می‌خواهد، تغییری که مثل اس‌ام‌اس واریز حقوق، ماهی یکی دوبار نباشد.
مسیر جدید را کامل نمی‌شناسم‌. فقط می‌دانم از کجا باید شروع کنم. حتی شاید همین را هم اشتباه فهمیده باشم، اما مطمئنم شروع برای من آن‌جاست، حتی اگر شروع مسیر اشتباه، افتادن و بالاخره پیدا کردن راه اصلی باشد.
شروع مثل بازی‌ها یک نقطه نیست و همین تمام داستان را سخت می‌کند. شروع در این دنیای بدون تاس و آدمک‌های پلاستیکی، ممکن است یک سال و گاهی هم بیشتر طول بکشد. حالا تو باید خودت را ثابت کنی و وسط این شروع طولانی، جا نزنی. که مدام راه مانده را متر نکنی و برای مدت طولانی ناامید نمانی.
همه این‌ها برای من سخت است ولی احساس می‌کنم اگر همین صدای قژقژ در را درست نکنم، چند سال دیگر باد بزرگی تمام در را از جا درمی‌آورد. آن‌وقت من می‌مانم و خانه‌ی بدون در و سوز زمستان.