زندگی ادامه دادن است
گاهی ادامه دادن همان زندگی کردن است. گوشمان را بیخودی با انواع زندگی کردن پر کردهاند، اگر فلان اندازه نخندی، با این تعداد آدم آشنا نشوی و یک عالمه کارهای دیگر را نکنی، داری روزهای زندگیات را هدر میدهی. وقتی که شرایط دنیا و زندگی سخت است، ادامه دادن نزدیکترین معنای زندگی است.
وقتی وسط روزهای بزرگسالی، همان جایی که احساس میکنی زنده ماندن و زندگی کردن دارد روز به روز سختتر میشود، تو میمانی و ادامه میدهی، یعنی میل به زندگی کردن داری.
*****
این روزها گاهی احساس میکنم که برای تحمل بعضی از فکرها و دردها زیادی کوچکم. دلم میخواهد یک نسخه دیگر از خودم ظاهر شود و مثل مادری دلسوز از من در برابر سرزنشهای خودم مراقبت کند. شاید هم باید در گوشم را بگیرد و با مهربانی بگوید که نباید به حرفهای خودم گوش کنم، بگوید باید خودم را درک کنم، خیلی خستهام و احتمالا نمیفهمم دارم چه میگویم!
احتمالا باید به خودم برای این همه تحمل و امیدوارانه زندگی کردن آفرین بگویم و باور کنم که گاهی کم آوردن، هیچ اشکالی ندارد. بگویم همین که برای ادامه دادن تلاش میکنی، تحسینبرانگیز است!
****
راستش زندگی شبیه داستانهای فانتزی نیازی به ابرقهرمانها و قدرتهای عجیبوغریب ندارد. قهرمانهای دنیای واقعی همین آدمهای عادیای هستند که باوجود تمام چیزهایی که به دوش میکشند، به ادامه دادن، ادامه میدهند. قهرمانهایی شبیه به ما.