1 min read

شروع ساده!

شروع ساده!

از ظهر دنبال یه موقعیت مناسب بودم؛ یه وقتی که انرژی داشته باشم و بتونم بشینم پشت میز، آهنگ گوش کنم و پست اول سایت رو بنویسم؛ اگه بشه یه چای یا هات‌چاکلت هم همراهش بخورم چه بهتر! و الآن بهترین زمانه. ساعت 11:06 دقیقه شب، وقتی که خسته‌م و نشستم روی تخت و لپتاپ رو گذاشتم روی پاهام و تنها شباهتش با تصورم هندزفری‌ توی گوشمه که داره صدای آهنگ رو به گوشم می‌رسونه!

حقیقت اینه که خیلی وقت‌ها توی زندگی‌م دنبال موقعیت ایده‌آل می‌گردم و بعد از چند وقت می‌بینم شرایط و لحظه‌ها‌م رو از دست دادم و به موقعیت ایده‌آل هم نرسیدم؛ مثل نوشته‌‌هایی که پیش‌نویس می‌کنم  و ایده‌هایی که عملی نمی‌کنم برای رسیدن به زمان بهتر! با خواب‌آلودگی می‌نویسم شاید یادم بمونه شروع کردن بهتر از صبر کردن و منتظرموندن واسه وقتیه که بتونم طبق برنامه و تصور ذهنی‌م عمل کنم.

نه روز مونده به عید هزار و چهارصد، اینجا نوشتن رو شروع می‌کنم به خاطر خود نوشتن و امید و رویاهایی که به روزهام اضافه می‌کنه و برای ارزشی که خود این سایت برام داره، حتی قبل از این که کلمه‌ای توش بنویسم.